ای خداماراکربلایی کن
بعدازآن باماهرچه خواهی کن
ای سالها کنار من و آشنای من
هستم برای تو ،تو هستی برای من
این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده
هم کربلای توست وَ هم کربلای من
مهریه ی عروسی من دیدن تو بود
ای آشنای من همه در لحظه های من
نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم
حالا رسیده است زمان دو تای من
بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟
این رسم ها نبود به جای وفای من
تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند
بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من
دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند
دیدی اگر ظهور نکردند به پای من
بگذار آخر عمری نذر من ادا شود
باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
ایان شبهای بلند انتظاری
آیا برای آمدن میلی نداری ؟
من نذر کردم خاک پایت را ببوسم
آیا سر این بنده منت می گذاری ؟
من قبل از اینها اینهمه ویران نبودم
آباد بود این خانه ی ما روزگاری
من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم
می خواستم پیشت بماند یادگاری
تا اینکه دلها بوی سجاده بگیرند
باید بیایی و کمی تربت بیاری
یک روز می آیی و تا صبح قیامت
ما را به دست آسمانها می سپاری
یک هفته ی دیگر دل آواره ی من
باید بسازد با فقیری با نداری
علی اکبر لطیفیان
********************
اگر زمهر نیایی به وقت مردن من
ملول میشوی از طرز جان سپردن من
اَلا که عشق تو مرگ از حیات نشناسد
تفاوتی نکند مردن و نمردن من
زمانه جز گل داغی که روید از خاکم
چه حاصلی برد از خون دل فشردن من
رهین منّت اشکم که زنده میدارد
همیشه خاطره درد دل شمردن من
اگر که با تو گناه است عشق ورزیدن
گناه جمله دلداگان به گردن من
حاج غلامرضا سازگار
*******************
شنبه شوق دیدارت شدید میشود انگار
یکشنبه ندیدنت مدتی مدید میشود انگار
دوشنبه ها دلم دربه در ترین شاید
سه شنبه صبر من ناپدید میشود انگار
چهارشنبه که شد چاره نداشت بیچاره
دلم ز غصه به رنگ حدید میشود انگار
پنج شنبه ها پریشان ترم بی تو
از غم نبودنت که شدید میشود انگار
مگو ز جمعه و غروب غمگینش
که موی سیاه به راه تو سپید میشود انگار
مهدی ابراهیم خانی
*******************
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد
ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد
آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند منتظر مردن مایی آقا ؟!
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد
ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
عفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
علی اکبر لطیفیان
چشم اورایی
آورده ام از دریا یک چشم اهورایی
چشمی که گمان کرده هر شب تو در اینجایی
می ترسم از اینکه تو آهسته بیایی باز
خوابم برود ناگاه بر بالش لالا یی
گفتی که میآیم من هر جا که غم است آنجا
غم میرسد اما تو. نمی آیی
چشمم به در است اینک در خلوت این شبها
من منتظرت هستم ای حضرت تنهایی
عشق دلبری می کشدم به هر طرف
از صحن رضا،رَوَم به ایوانِ نجف...
مشهد الرّضا عجب صفایی دارد
بهر عاشقان حال و هوایی دارد
اما خودِ حضرت رضا می گوید
اِیوان نجف عجب صفایی دارد...
علی ابن موسی الرّضا رویامه علی ابن موسی الرّضا دنیامه تو دو عالم افتخارِ من اینه علی ابن موسی الرّضا آقامه *همیشه درد بی سامانی ام را با امید خاک بوسیِ حریمت می دهم تسکین و با رویای دیدارِ ضریحِ با صفایت می رسانم شام را بر صبح،چه رویایی، چه رویاهای زیبایی که اینها از عنایات علی و مادرت زهرا(س) شود تصویر نابش در دلم پیدا،شکوهِ جلوه ی عشقِ علی موسی الرّضا پیدا در این رخسار و سیمامه... علی ابن موسی الرضا رویامه... *کبوترهای قلبم عاشقانه می پرند از دل به روی شاخه ی شمشاد ، سوی صحن گوهرشاد و بر لب زمزمه دارند یاالله ممنونیم ما را آشنا کردی،اسیر دلربا کردی،وَجَلدِ آستانِ قدسِ مولامان رضا کردی، چه صحنی،چه حریمی،چه مزاری،چه کراماتی از این آقا عیان گردیده بر عالم، نسیم عاشقی آید در این درگه ز جنّت در مثل همچون گلی که مست می گردد ز طعمِ بوسه ی شبنم وَ آن ابری که می بارد به شادی دم به دم نم نم،بیا مدحی بخوانیم از امام عشق جویان همه عالم،رئوف آل طه و عزیز کلّ دلها و گل زیبای باغ عشق زهرا(س) و رضا فرزند مولا و چو مادر پاره ای ازقلب طاها و تمام فیض دنیا و بهشت نور عقبا و تولّی و تبرّی و دل آرا و مصفّایی که نامِش لحظه لحظه وردِ لبهامه... علی ابن موسی الرضا رویامه... *اگر مولا دهد جلوه،کند لطفی،همیشه خادم این آستان قدس می مانم، همیشه در رهِ عشقش تَفَعُّل می زنم بر حافظ و در بزم یلدای ولای او الا یا ایها السّاقی ز نور شمع جمع یار می خوانم قسم بر لاله و نسرین قسم بر سوسن و نرگس که این گل از همه گلهای عالم هست زیباتر و نَتوان بی مَدَد،دم از گلِ گلزار زهرا(س) زد چو می گویی رضا،حیدر به جنّت گویدت جانم،بیا پس قدر این نعمت بدانیم و دمادم سجده ی شکرِ ولای او بخوانیم و همیشه با نماز و بندگی و فیض تقوی، سائل این در بمانیم و ز دل هر عشق جز عشق علی موسی الرضا را ما برانیم و نهال آرزویش را به خاک جان نشانیم و به دنیا از شرف پوشیم از الیاف سوز عشق و حبّ و عاشقی و بندگی و نوکری جامه علی ابن موسی الرضا رویامه...